ذکـــــر ِ دلـــــ ...

...دلم مرده... قبول... ای مسیح من.. یک جمعه هم زیارت اهل قبور کن

ذکـــــر ِ دلـــــ ...

...دلم مرده... قبول... ای مسیح من.. یک جمعه هم زیارت اهل قبور کن

ذکـــــر ِ دلـــــ ...

بسم الله الرحمن الرحیم
مثل کویرِ تشونه
و آن کودک ها...
تشنه ی محبتت بودم
به پیروی از عمویت
خلاف عهد نکردم تا به امروز
تا نزدیک چشمه رفتم ها ، اما
راستش
نخوردم
میدانی
"چشمه ی ما بازار بود و تحریم اقتصادی"
قول میدهم آقا....
ننوشم آب...
فکر نکنی تنهایی ها
یا فقط 72 نفر
یا مردم بخاطر اقتصادشان...
نه نه...
آّقا...
اصلا هنوز که تحریم ها زیاد نشده..
آب را هم حتی تحریم کنند
به پیشواییه عمویت
میمانیم
تا آخر این راه میمانیم
تو فقط
غصه نخور
تو فقط دیگر
قسم نده به آبرویت
تو فقط دیگر نگو ناقص...
تو فقط
دست هایت را
مثل علی رضا
روی سر ما هم بکش
بابا....

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۲۷ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بِرَوی روی کوه،

نم نم باران ببارد.. سرد باشد...

آرام بنشینی برایت چای بریزم چایی که بوی ذغال میدهد...

و تو آرام لبخند بزنی...

و من بگویم..

نه...

زیباتر از این...

نیست...

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۲ ، ۱۸:۵۴
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۷ تیر ۹۲ ، ۰۲:۳۵

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بیتاب ه بی تابم...

مانند همان دخترک کوچک که لج بابایش را گرفته...

یکی برایم طشت بیاورد...

سر بیاورد...

مرگم آرزوست...

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۲ ، ۰۲:۰۹

بسم الله الرحمن الرحیم

 

http://axgig.com/images/75409145020366547872.gif

 

دلم میخواست در صحنت بودم.. کبوترانه، کنار کبوترانت...

باران میبارید خیسم میکرد..

و من هم میباریدم...

ابری تر از باران ، آنقدر که با اشک هایم باران را خیس میکردم..

و خیسه خیسه خیس میامدم کنار پنجره فولادت...

چقــدر دلم خیس قشنگ تر است...

ببین

خاک هایش را برایت شسته ام تا ببندم به پنجره فولادت...

پنجره فولادت، دل و دین میبرد انگار ...

آقا...

رهایم نکن...


http://images.khabaronline.ir/Images/news/Larg_Pic/20-5-1391%5CIMAGE634802101009604688.JPG

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۲ ، ۲۰:۴۵

بسم الله الرحمن الرحیم

 

به گل های روی قالی خیره میشوم..

خیال، میبرتم به آن روز ها

مثل گل های قالی هی پیچ میخورم  ،تاب  میخورم و میروم ، میروم به اعماق افکارم...

چقدر ساده خاکــ شدم...

ناگهان... آه از چشمانم باران می بارد...  و بوی خاکــ باران خورده...

 

**

پ.ن1: گاهی باید گذشته ها را رها کرد.. گاهی باید گذشت از گذشته ها.. و گاهی باید به گذشته ی گذشته ها فقط فکر کرد.. نگاه کرد و لبخند زد...

 

پ.ن2: چقدر گذشته ی گذشته هایم را دوست دارم...

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۲ ، ۲۰:۳۳