بسم الله الرحمن الرحیم
گاها
در دلم هم که باشی
باز دوری
و دور هم که باشی
باز در دلی...
چه پیچیده ست..
وقتی حتی نمیدانم کدام را تسکین دهم؟!
به دل بگویم که نزدیکی؟ یا فاصله ها را آرام کنم که در دلی...
دل تنگم خدای تمام خوبی ها...
بسم الله الرحمن الرحیم
گاها
در دلم هم که باشی
باز دوری
و دور هم که باشی
باز در دلی...
چه پیچیده ست..
وقتی حتی نمیدانم کدام را تسکین دهم؟!
به دل بگویم که نزدیکی؟ یا فاصله ها را آرام کنم که در دلی...
دل تنگم خدای تمام خوبی ها...
بسم الله الرحمن الرحیم
تنها که میشوم.. دلم باران میخواهد...
که بروم زیرش
خیس شوم.. خیسِ خیس...
...
آقا...
بارانی شده ای انگار...
نکند ...
نکند تنهاییـــ...؟
پ.ن: بمیرم برای تنهایی هایت آقا که برایت حتی چاه هم نشدم.....
بسم الله الرحمن الرحیم
بِرَوی روی کوه،
نم نم باران ببارد.. سرد باشد...
آرام بنشینی برایت چای بریزم چایی که بوی ذغال میدهد...
و تو آرام لبخند بزنی...
و من بگویم..
نه...
زیباتر از این...
نیست...
بسم الله الرحمن الرحیم
بیتاب ه بی تابم...
مانند همان دخترک کوچک که لج بابایش را گرفته...
یکی برایم طشت بیاورد...
سر بیاورد...
مرگم آرزوست...