چقــدر...

بسم الله الرحمن الرحیم

 

چقدر دلم برای این کار

تنگ شده است...

 

اصلا

هوای کودکی

بدجور هوایی ام کرده انگار....

 

 

دلم

قایق های کاغذی میخواهد

 

که

بروم کم کم

از این دنیای کاغذی...

 

قایقی خواهم ساخت...

خواهم انداخت به آب...

دور خواهم شد از این خاک غریب......

 

میترسم

بسم الله الرحمن الرحیم
من از ماه مهمانیت میترسم خدا
بوی یتیمی میدهد...
این را دیروز از کوچه ها شنیدم انگار...

هدیه

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

 

 

 

 

تولدت مبارکـــــــــــ عزیزترین عزیزترین عزیزترین فرد زندگیم بعد از مولایت......

 

هدیه من به تو

دست هایم

چشم هایم

و

سرم.....

 

الهی هزار سال سایه ت باشد روی سرمان...

 

راستی:

 

 

پ.ن: جان ناقابل من فدای تو آقا.....

پ.ن2: امروز که تولد توست.. بهترین روز زندگی من است... خدایا ممنونیم که امروز "سیدعلی" ت را به ما هدیه کردی...ممنونیم...

تو اما کفش هایت را آماده کن...

بسم الله الرحمن الرحیم

کاش فکر میکردی...

تو...

 

به گردن نرسیده است..

بسم الله الرحمن الرحیم

 

آقـــ ـــ ـــا

نبودنتـــــــــــــــــــــ

به گردنـــ کهــــ هیــچ

بهـــــ لبــــــــــــــــــ   که هیـــــچ

به چشـــــــــــــــــــــــــــــــم هایمـــــــ رسیده است....

 

شاهد هم

این اشکـــــــــــ هــا

 

 

پ.ن: اللهم عجل لولیک الفرج بحق القرآن....